قرار
بلوز سفید تمیز وقشنگی با یک
دامن سرخ تنش بود .
جلوی آینه ایستاده بود و با
وسواس موهایش را
(مزاحم شدم جای می خوای بری...؟)شانه می کرد
ادامه مطلب
[ ] [ فرشته آسمانی ]
[ ۰نظر ]
بلوز سفید تمیز وقشنگی با یک
دامن سرخ تنش بود .
جلوی آینه ایستاده بود و با
وسواس موهایش را
(مزاحم شدم جای می خوای بری...؟)شانه می کرد
تو خرید بلد نیستی !
یک بار با من بیا !
هربار که برای خرید می رفت ,
کلی تخفیف می گرفت.
می گفت:
درست یک هفته بعد از مراسم عروسی آمده بودند برای طلاق
زن هاج و واج بود
و با صدای بلند گریه می کرد
اما