مبارزه
مبارزه...
آوای بلند این روزهای ماست...
تقویم این روزهای تو پر است از غبار جنگ و جهاد و دفاع
میدان مبارزه ی تو خاک حرم است امروز...
میدان مبارزه ی من خیابان های ابری این شهر
تو زیر باران خمپاره ای و تیر
من زیر باران #نگاه
ما هر دو مدافعیم
تو با سربند یا مهدی و من با گردن بند یا زهرایی که در گردنم است...
داریم می جنگیم
به تو شلیک می شود
اینجا ما #چادرمان را سپر تو میکنیم...
ما هم دفاع میکنیم
از تمام شرافت تو
از تاریخ حماسه ی تو
راضی هستی سردار؟
غروب شده باز
قلمم را بر زمین میگذارم
به آسمان نگاه میکنم
تو پرواز کردی
اما رفتنت یادگاری هایت را با خودش نبرده
بغض آسمان نزدیک است بشکند
دوباره من ماندم و گل های پژمرده سر میز
و قلمی که دوباره از تو خواهد نوشت...
[ ] [ فرشته آسمانی ]
[ ۰نظر ]