آقا جان...
آقا جان!
بیا از کوچه های انتظار
بیا که شعر هایم بی قافیه مانده اند
بیا که با آمدنت
گم می شود در تبسم تو
بغض چندین ساله ام
ادامه مطلب
آقا جان!
بیا از کوچه های انتظار
بیا که شعر هایم بی قافیه مانده اند
بیا که با آمدنت
گم می شود در تبسم تو
بغض چندین ساله ام
گفت مقنعه و مانتو حجاب نیست⁉️
گفتم مانتوی بلند و پوشیده خوب است اما...
من چادر را بیشتر دوست دارم
گرم است•••
راستش را بخواهی تحملش سخت است
اما میدانی گرمای چادرم را چگونه صبوری میکنم؟
بلوز سفید تمیز وقشنگی با یک
دامن سرخ تنش بود .
جلوی آینه ایستاده بود و با
وسواس موهایش را
(مزاحم شدم جای می خوای بری...؟)شانه می کرد
تو خرید بلد نیستی !
یک بار با من بیا !
هربار که برای خرید می رفت ,
کلی تخفیف می گرفت.
می گفت:
درست یک هفته بعد از مراسم عروسی آمده بودند برای طلاق
زن هاج و واج بود
و با صدای بلند گریه می کرد
اما
تو را دوست دارم
با کمال میل سر در قدمت می نهم
می خواهم برای تمام عمر,
اسیر گیسوی تو باشم
حاضرم زندگیم را فدای تو کنم
به شرط آن که ...